با تاخیر اومدم
سلام کوچولوی مامان خوبی عزیزکم این روزا یه کم درگیر خریدات بودیم اینترنت هم بازی در میاورد و نشد بیام خبرا رو بدم.. اول اینکه تکون خوردنات کمتر شده اما منظم تر این نشون میده که بزرگ شدی عشقم دوشنبه خاله غزاله اومد اینجا و باهم رفتیم بازار و گشتیم. دوم اینکه سه شنبه مصادف با 25 هفتگی جنابعالی در وجودم با عزیز مامانی و بابایی علی رفتیم بازار و یه سری خرید کردیم..دست هردوتاشون درد نکنه... .هووووررررررراااااااااااااا برات کالسکه سرویس خواب -لباس-لوازم بهداشتی گرفتیم ..مبارکت باشه مونده اسباب بازی هات 4شنبه هم با بابایی رفتیم پیاده روی و بابایی یه پیراهن خوشکل موشکل واسه دخملش خرید دست بابایی هم درد نکن...
نویسنده :
سودابه
12:24